مادر و دختری که ناخودآگاه در یک آپارتمان با مرد جوانی عشق می سکی پیرزن ورزند
مادر محاصره شده برای دیدن دختر خردسالش می آید. این دختر با دوست پسرش در حال نوشیدن چای است و مرد جوان لب به لب احساس می کند. مادر تصمیم گرفت به دخترش بیاموزد که چگونه به یک جوان عشق بورزد. همه لباس های خود را برداشته و آن سه که با ذوق بودند ، شروع به نوازش کردن حروف یکدیگر در سکی پیرزن یک دایره کردند. مادر پاهای خود را روی دخترش پهن می کند و عضو پسرش را که در واژن یک دختر گرفتار است ، جمع می کند. او به مرد کمک می کند تا دختر بی خرد خود را فریب دهد ، که او با اشتیاق فراوان انجام می دهد.