آمبل پیرزن سوپر سیاه یک دوست دختر سفیدپوست دارد.
این نیجر پیرزن سوپر علی رغم اینکه در دهه شصت بود ، اما اصلاً عجله ای برای بازنشستگی نداشت ، زیرا او هنوز در نخست وزیری مرد بود. آمبول سیاه در عشق ورزیدن به یک دختر جوان سفیدپوست روی الاغ هیچ مشکلی مشاهده نکرد و او را به شوک عاطفی شدید و اشک شادی سوق داد. به جهنم با فاسد خود ، اما مانند او باید آرایش را جمع کرد.