یک دختر را در آشپزخانه و روی تخت بکارید. پیرزن سوپر
این مرد اکنون برای داشتن رابطه جنسی با معشوقش وحشی قلاب شده بود ، بدون آنکه حتی به پیرزن سوپر او اجازه دهد ظرفها را تا آخر بشوید. اما وقتی دختری را در آشپزخانه کاشت ، او امداد طولانی مدت را تجربه کرد و همه کارها را انجام می داد تا چیکا کمی دیوانه شود. همه دخترها نمی توانند با شریک زندگی خود خوش شانس باشند. کسی فقط در تعطیلات لعنتی.