زن با چکمه های بلند ، یک برده را مجبور کرد تا زمین را از آنها کس پیرزن لیس بزند
بعد از اینکه تلیسه های طوفان بیرون رفتند و لباس هایشان را باز کردند و به سمت آنها در حیاط پلید رفتند ، دوباره به زیرزمین بازگشتند ، جایی که یک برده فداکار در انتظار آنها بود. او مثل سگ کوچک برهنه روی زمین نشست و منتظر دستورالعمل های آنها بود. زنان با کفشهای بلند روی صندلی های گران قیمت نشسته اند و بردگان را وادار می كنند كه از میان آنها گرد و غباری كنند. صورت و قفسه کس پیرزن سینه او با قطرات کثیف پوشانده شده بود ، پس از آن آنها شروع به قدم زدن بر روی اندامهای اندام وی با چکمه کردند.