شب عروسی یک خیاط را لوس می سکیس پیرزن کند.
حتی زنان در سن بالزاک از اوج سالهای گذشته مدتهاست که تشخیص داده اند که همه مردان زباله هستند. بنابراین این داماد به همان جنایتکار تبدیل می شود و بدون کوچکترین وجدان ، با سکیس پیرزن خیاط در شب عروسی می خوابد و عروس برای همه اینها ، جسورانه در چشمانش دروغ می زند که فقط او را دوست دارد.